آموزش اعتماد به نفس به کودکان
آموزش اعتماد به نفس به کودکان ، همه ما فکر میکنیم فرزندمان باید شکست بخورد تا بتواند مسیر درست را تشخیص دهد. اما اگر همواره شکست بخورند و کنارشان نباشید، تنها چیزی که یاد میگیرند شکست خوردن است. ثبات از شکست آموخته نمیشود بلکه از باور اینکه حتی پس از شکست هم دوباره بلند میشوید و موفق میشوید آموخته میشود. بنابراین به تجربه موفقیت و حمایت عاطفی نیاز دارد.
درست است که همه ما از شکستهایمان درس میگیریم اما زمانی که موفق میشویم یاد میگیریم بر چالشهای دشوار غلبه کنیم. شکست اعتماد به نفس را کاهش میدهد و درنتیجه آن دوباره شکست میخوریم. ما بهعنوان والدین تصور میکنیم باید همیشه از فرزندانمان مراقبت کنیم اما با این کار به آنها اجازه نمیدهیم چیزی بیاموزند و اعتمادبهنفسشان را میگیریم. با این کار فرصت یادگیری را از فرزندانمان گرفتهایم. همه والدین میخواهند از فرزندانشان مراقبت کنند اما با این کار فرصت رشد و تکامل را از آنها گرفتهاند.
آیا به نظرتان کودکان امروز نسبت به گذشته اعتمادبهنفس کمتری دارند؟ در این باره شواهدی وجود ندارد، اما تجربه نشان میدهد هرچقدر کودکان با موانع بیشتری روبه رو شده و بر آنها چیره شوند، اعتمادبهنفس بیشتری داشته و تواناییهایشان افزایش مییابد.
اما چگونه میتوانیم از فرزندمان به گونهای محافظت کنیم که اعتمادبهنفسشان از بین نرود و بتوانند درسهای مهمی یاد بگیرند؟
آموزش اعتماد به نفس به کودکان
1. از معلم بازی و کنترل کردن دست بردارید.
یک مربی یا معلم زمانی که یک کودک مشغول بازی است مهارتهایی را به او میآموزد. شما بهعنوان والدین باید همیشه فرزندانتان را حمایت کنید. این کار اعتماد به نفس و توانایی فرزندتان را افزایش میدهد. انجام کارها به همراه او اعتمادبهنفسش را افزایش میدهد. درنتیجه ما باید نگرانی خود را کنترل کرده و سعی نکنیم بر همهچیز کنترل داشته باشیم.
2. به یاد داشته باشید که هدف نهایی کمال نیست.
نباید اصرار داشته باشید که فرزندتان را به کمال برسانید مگر اینکه نتیجه کار واقعاً مهم باشد. دخالت بیجا اعتمادبهنفس کودکتان را از بین برده و مانع از یادگیری او میشود.
3. از کودکی به او یاد بدهید خودش کارهایش را انجام دهد.
بر نگرانی خود غلبه کنید. منظورمان این نیست کاملاً او را رها کنید. کنار او بایستید و هر زمانی که به کمک نیاز داشت دریغ نکنید، اما بهتر است سکوت کرده و تشویق اش کنید، مگر اینکه واقعاً بتوانید کمک اش کنید.
مراقبت بیشازحد شما زمانی که او مشغول بازی است شاید خودتان را راضی کند یا دیگران را تحت تأثیر قرار دهد اما به فرزندتان هیچ کمکی نخواهد کرد. در حقیقت او را محدود میکند. فقط از او بخواهید مراقب خودش باشد، سپس کنارش ایستاده و به او لبخند بزنید. با افتخار بگویید:
“میدانستم از پس این کار برمیآیی!”
(اگر افتاد شما میتوانید او را بگیرید. اما به او اجازه دادهاید که خودش را محک بزند.”
4. با معرفی چالشهای قابل مدیریت اعتماد به نفس او را افزایش دهید.
محققان معتقدند که این کار مانند یک پازل است که در اختیار فرزندتان قرار میدهید تا شخصیت خودش را شکل دهد. میتوانید نحوه انجام آن را توضیح دهید، یک استراتژی به او ارائه دهید و یا تنها به او کمک کنید. این کمکها باعث میشود که در انجام کارش موفق باشد و کارهای دیگرش را هم با اعتمادبهنفس کامل انجام دهد. همچنین با این کار به او نشان میدهید که همیشه برای کمک به او آماده هستید. شما با این کار به فرزندان خود یاد میدهید که خود را برای دنیای بزرگسالی آماده کند.
5. او را برای شکست خوردن آماده نکنید.
برای موفقیت به او راهکارهایی ارائه دهید. آیا زمانی که حس میکنید قرار است شکست بخورد، باید مانع او شوید یا به او اجازه دهید درسی بیاموزد؟ نجات فرزندتان در این لحظه مانع از این میشود که او درس مهمی بیاموزد. اما تحقیقات نشان میدهد فرزندانی که میبینند والدینشان در کنار آنها ایستاده و شاهد موفقیتشان هستند احساس میکنند مورد بی مهری والدین قرار گرفتهاند. زیرا بهجای اینکه یاد بگیرند پیش از انجام هر کار به آن فکر کنند یا برچسب اسباببازیهایشان را بخوانند یاد میگیرند که شکست خوردهاند، که والدینشان آنچنانکه بایدوشاید به آنها فکر نکردهاند یا اینکه نمیتوانند خود را مدیریت کنند.
اما آیا نباید به آنها کمک کنید؟
همه اینها به اینکه این اتفاقات چگونه انجام شود بستگی دارد. اگر شما تکالیف او را انجام دهید نهتنها به او کمک نکردهاید بلکه به او نشان دادهاید که خودش از پس آنها برنمیآید. بهجای آن باید در هر مرحله انجام تکالیف او را راهنمایی کرده و به او کمک کنید تا خودشان را انجام دهد، اعتمادبهنفسش افزایش یافته و یاد میگیرد چگونه کاری را با موفقیت به پایان برساند.
6. تشویق کنید، تشویق کنید، تشویق کنید. و خودباوری را به فرزند خود بیاموزید.
همه افراد باید تشویق شوند. تشویق فرزندتان نهتنها او را مثبتتر و باانگیزهتر میکند بلکه خودباوری او را افزایش داده و باعث میشود تا آخر عمر خود را تشویق کند و حس مثبتی داشته باشد. برای تشویق فرزند خود همیشه از جملات مثبت استفاده کنید. “با تلاش کردن به نتیجه میرسی!”، “اگر موفق نشدی بازهم تلاش میکنی!” و “فکر میکنم که میتوانم، فکر میکنم میتوانم!” در این صورت هر بار که فرزندتان تان در کاری موفق نباشند این صدای درونی آنها را تشویق میکند و به آنها انگیزه میدهد. درحالیکه واکنشهای منفی آنها را ناامیدتر میکند.
7. بهجای ارزیابی، توصیف و همدردی ارائه دهید.
تلاشهای فرزندتان را تشویق کنید: “کارت عالی است” در این صورت نه اطلاعات بیشازحد در اختیار فرزندتان قرار دادهاید نه دقیقاً به او گفتهاید چرا فکر میکنید کارش خوب بوده است، همچنین به او یاد میدهید که دیگران ارزیابیاش میکنند. شما میتوانید به او اجازه دهید که خودش را ارزیابی کند. تنها کافی است کاری که او انجام داده را توضیح داده و با او همدردی کنید: “تو تلاش خودت را کردی و تسلیم نشدی…باید خوشحال باشی که این کار را تمام کردی!”
8. بر تلاش تمرکز کنید نه نتایج.
“من میبینم که تلاش خودت را میکنی.”
“از کجا یاد گرفتی که این کار را انجام دهی؟”
درباره چیزهایی که تصور میکنید فرزندتان بر آنها تسلط و کنترل دارد واکنش مثبت ارائه دهید، نه درباره چیزهایی که خودش بر آنها کنترل ندارد، مانند هوش. مسلماً هدف شما این است که به رشد و تکامل فرزند خود فکر کنید و درواقع هدف اصلی و نهایی هم همین است.
9. از جملات مثبت استفاده کنید
شما هر شخصیتی که از خود بروز دهید فرزندتان همان را الگوی خود قرار میدهد. بنابراین سعی کنید یک انسان مثبت باشید و با جملات مثبت فرزند خود را تشویق کنید. زیرا جملات مثبت در مقایسه با جملات منفی کارایی بهتری دارند. هرگاه خواستید درباره خود یا فرزندتان جمله منفی بگویید زبانتان را گاز بگیرید. متأسفانه اغلب والدین با جملات منفی با فرزندان خود مواجه میشوند. پس با خودتان تمرین کنید که این کار را انجام ندهید. آیا شما به کسی اجازه میدهید اینگونه با شما رفتار کند؟
10. از احساسات فرزندتان نترسید.
زمانی که فرزندتان با ناامیدی و ناراحتی دستوپنجه نرم میکند همدردی شما با او بسیار مهم است. بهجای اینکه بخواهید صورتمسئله را کلاً پاک کنید تلاش کنید با او ارتباط برقرار کرده و به او توجه کنید:
“متأسفم که با چنین مشکلی مواجه شدهای…”
“واقعاً ناامیدکننده است که…”
“واقعاً فکر نمیکردم چنین اتفاقی بیفتد…”
طبیعی است که کودکان گاهی اوقات ناامید و خسته شوند. شاید کودکتان تمام روز گریه کند، اما نکته مهم این است که شما بتوانید او را درک کنید. زمانی که گریههایش به پایان رسید قادر است دوباره سرپا شود، مخصوصاً اگر نشان دهید که به او اعتماد دارید. در این صورت استقامت فرزندانتان افزایش مییابد.
11. ناامیدی خود را به فرزندانتان منتقل نکنید
والدین اغلب تصور میکنند باید فرزندان خود را با ناامیدیهای جهان آشنا کنند زیرا دنیا پر از ناامیدی است. مانند این است که بگویید جهان یک مکان سرد است و فرزندتان باید یاد بگیرد بدون پتو بخوابند.
هرچقدر فرزندان ما در زندگی با چالشهای بیشتری مواجه شوند طریقه برخورد با آنها را آموخته و برای مشکلات جهان خود را آماده میکنند. این مسائل در حین پرورش فرزندان خود را نشان میدهند. پس دیگر لازم نیست چالش و ناامیدیهای بیشتری را به فرزندان خود منتقل کنید. زیرا در این صورت فرزندتان این مسئله را نشانه بیتوجهی شما دانسته، حس میکند برایش ارزش قائل نیستید و این مسئله در اعتمادبهنفسش تأثیر میگذارد. آموزش اعتماد به نفس به کودکان
12. همواره به فرزند خود تأکید کنید که میتواند بر جهان تأثیر بگذارد
یک کودک همواره به این فکر میکند که میتواند بر جهان تأثیر بگذارد و تصور میکند قدرت و توانایی لازم برای این کار را دارد.
“اگر بتوانم از صندلی بالا بروم دستم به پریز میرسد و میتوانم لامپ را روشن کنم!”
البته تمام کودکان برای قدرتهای خود محدودیتهایی میبینند (نه من میتوانم باران را متوقف کنم نه مادرم/9، اما هرچقدر فرزندتان بیشتر حس کند میتواند در جهان تغییری به وجود آورد، تواناییهایش افزایش مییابد.
همه ما بهعنوان والدین وظیفه داریم تا زمانی که فرزندانمان کودک هستند مراقبشان باشیم. زیرا زمانی که بزرگ شدند دیگر به ما نیاز ندارند. زندگی آنها به این بستگی دارد که ما بهعنوان والدین چگونه آنها را تربیت کردهایم و نگرانیهای خود را به آنها منتقل نمودهایم.آموزش اعتماد به نفس به کودکان
آیا شما والدین خوبی هستید؟